روانشناس کودک : خشم یکی از پیچیده ترین احساساتی است که کودکان باید آن را مدیریت کنند. برای والدین، اداره کردن کودک در چنگال ناامیدی یا خشم می تواند به همان اندازه چالش برانگیز باشد. چه کودک نوپایی باشد که اسباببازی را پرت میکند، یک دانشآموز دبستانی که دور میزند، نوجوانی که چشمانش را میچرخاند، یا کودک بزرگسالی که شما را به خاطر اشتباهات گذشته سرزنش میکند، نحوه واکنش ما در آن لحظات پرتنش میتواند باعث تشدید درگیری یا آرامش شود.
خبر خوب؟ بر اساس تجربیات کوچ والدین من، در اینجا یک عبارت ساده وجود دارد که برای خنثی کردن خشم کودک در هر سنی معجزه می کند: "می بینم که در حال حاضر ناراحت هستید. من برای شما اینجا هستم."
این عبارت ممکن است ساده به نظر برسد، اما قدرت روانی عمیقی دارد. سه کار را همزمان انجام می دهد: احساسات آنها را تصدیق می کند، به آنها اطمینان می دهد که تنها نیستند، و فضایی برای آرام شدن بدون احساس قضاوت شدن ایجاد می کند.
چرا این عبارت کار می کند
احساسات آنها را تأیید می کند. همانطور که در کتاب خود به نام 10 روز برای یک کودک کمتر سرکش توضیح داده ام، زمانی که یک کودک - چه 5 یا 25 ساله - عصبانی است، اغلب احساس می کند که درک نشده، نادیده گرفته شده یا ناتوان است. گفتن "می بینم که ناراحتی" به آنها نشان می دهد که احساسات آنها اهمیت دارد. کودکان (و بزرگسالان) اغلب زمانی که احساس می کنند کسی به شما گوش نمی دهد، احساسات خود را تشدید می کنند. اعتبار بخشیدن به احساسات آنها از آن جلوگیری می کند.
به جای مقاومت، اطمینان می دهد. به جای پرش به حالت تصحیح - گفتن جملاتی مانند "آرام باش!" یا "از واکنش افراطی دست بردارید!" - این عبارت به آنها اطمینان می دهد که شما در کنار آنها هستید. خشم اغلب احساسات اساسی ترس، غم یا ناامیدی را پنهان می کند.
به جای کنترل، اتصال را دعوت می کند. مردم در مقابل کنترل مقاومت می کنند، به خصوص زمانی که تحت فشار هستند. گفتن اینکه در خشمگین ترین لحظات خود چه کاری انجام دهند، می تواند آنها را وادار کند که در پاشنه های خود بگردند. تنها با ارائه حضور و حمایت خود، پویایی را از جنگ قدرت به فرصتی برای ارتباط تغییر می دهید.
نمونه هایی عملی
برای یک کودک نوپا: لنا، 3 ساله، وقتی به او می گویند زمان ترک زمین بازی است، جیغ می زند و اسباب بازی خود را پرت می کند. به جای اینکه بگویید: «همین الان این کار را متوقف کن!» پدر و مادرش زانو می زند و می گوید: «می بینم که الان ناراحتی. من برای شما اینجا هستم." لنا همچنان گریه می کند اما به جای لگد زدن به پدر و مادرش می چسبد و آرام آرام آرام می گیرد.
برای یک کودک در سن مدرسه: میکا، 8 ساله، تکالیف خود را به شدت می بندد و فریاد می زند: «این احمقانه است! من از ریاضی متنفرم!» به جای اینکه بگویید: «اینطور حرف نزن!» مادرش کنارش مینشیند و میگوید: «میبینم که الان ناراحتی. من برای شما اینجا هستم." آه سختی می کشد، اما بعد از یک لحظه می گوید: «خیلی سخت است.» اکنون، مادر او می تواند در حل مشکل کمک کند.
برای یک نوجوان: سینا، 15 ساله، با طوفان وارد خانه می شود، کوله پشتی خود را پایین می اندازد و زمزمه می کند: "من نمی توانم معلمم را تحمل کنم!" پدرش به جای پاسخ دادن با «مواظب رفتارت باش» میگوید: «میبینم که الان ناراحتی. من برای شما اینجا هستم." سینا چشمانش را می چرخاند اما اوج نمی گیرد. بعداً، او درباره احساس ناعادلانه رفتار با او صحبت می کند.
برای یک فرزندان بزرگسال: جرد، 28 ساله، با مادرش تماس می گیرد و با این حرف می گوید: «تو هیچ وقت آنطور که باید در جوانی از من حمایت نکردی!» اولین غریزه مادرش دفاع از خودش است، اما در عوض، نفس عمیقی می کشد و می گوید: «می بینم که الان ناراحتی. من برای شما اینجا هستم." جرد بلافاصله آرام نمی شود، اما پاسخ او خشم او را پراکنده می کند. بعداً، او در مورد احساس فشار برای موفقیت و اینکه چگونه زخم های قدیمی دوباره ظاهر می شوند صحبت می کند. مکالمه از حالت حمله به درک تغییر می کند.
نکاتی برای استفاده موثر از این عبارت
خودت آرام باش لحن شما مهم است آن را با گرمی بگو، نه با ناراحتی.
از زبان بدن ملایم استفاده کنید. برای بچه های کوچکتر زانو بزنید و در صورت نیاز به نوجوانان یا بزرگسالان فضا بدهید.
به آنها زمان بدهید آنها ممکن است فورا پاسخ ندهند، اما کلمات شما ثبت خواهند شد.
وقتی آماده هستند پیگیری کنید. به آنها کمک کنید تا احساسات خود را پردازش کنند و پس از سرد شدن راه حلی بیابند.
نتیجه نهایی
این یک عبارت به طور جادویی هر لحظه فروپاشی یا عصبانیت را پاک نمی کند، اما پایه و اساس اعتماد، تنظیم عاطفی و ارتباط را ایجاد می کند. با گذشت زمان، فرزند شما - صرف نظر از سن او - خواهد آموخت که شما حتی در بدترین لحظات زندگی، مکان امنی هستید. و این می تواند همه تفاوت را ایجاد کند.